خدایا
درآنجابرفرازقله ی کوه
دوپایم خسته ازرنج دویدن
به خود گفتم:که در این اوج دیگر
صدایم را خدا خواهد شنیدن
به سوی ابرهای تیره پرزد
نگاه روشن امیدوارم
زدل فریاد کردم کای خداوند
من او را دوست دارم دوست دارم
[ بازدید : 475 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]