زندگی
كشاورزي الاغ پيري داشت كه يه روز اتفاقي ميفته تو ي يك چاه بدون
آب . كشاورز هر چه سعي كرد نتونست الاغ رو از تو چاه بيرون بياره . براي
اينكه حيون بيچاره زياد زجر نكشه كشاورز و مردم روستا تصميم گرفتن چاه رو
با خاك پر كنن تا الاغ زود تر بميره و زياد زجر نكشه .
.
مردم
با سطل روي سر الاغ خاك مي ريختند اما الاغ هر بار خاكهاي روي بدنش رو مي
تكوند و زير پاش مي ريخت و وقتي خاك زير پاش بالا مي آمد سعي ميكرد بره روي
خاك ها . روستايي ها همينطور به زنده به گور كردن الاغ بيچاره ادامه دادند
و الاغ هم همينطور به بالا اومدن ادامه داد تا اينكه به لبه ي چاه رسيد و
بيرون اومد .
مشكلات زندگي مثل تلي از خاك بر سر ما ميريزند و ما مثل هميشه دو اتنخاب داريم .
اول اينكه اجازه بديم مشكلات ما رو زنده به گور كنن و دوم اينكه از مشكلات سكويي بسازيم براي صعود.
[ بازدید : 499 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]